بیانات اخلاقی استاد احمد عابدی درباره
غضب یا خشم (جلسه چهارم)، راههای فرونشاندن خشم
تقسیم غضب به ممدوح و مذموم
بعد از جلسه درس خارج فقه، چهارشنبه ۲۳ آذرماه ۱۴۰۱، حرم مطهر حضرت معصومه سلام ﷲ علیها
- حدیثی از امام هادی علیه السلام
- خشم بر زیردستان نوعی پستی است.
- راه فرو نشاندن خشم طبق آیه ۳۷ سوره شوری
- داستان غلام سیاه و نجات غریق
- کارهای مردم را حمل بر صحت نمودن
- جابجایی فضائل و رذائل در انسان عصبانی
حدیثی از امام دهم سلام ﷲ علیه نقل شده است که میفرماید: الغَضَبُ علی مَن تَملِکُ لُؤمٌ: غضب کردن، عصبانی شدن بر زیر دستان یک نوع پستی است.
غضب در قرآن
در قرآن گاهی کلمه «غیظ»، گاهی کلمه «سخط»، گاهی کلمه «فظ» (ولو کنت فظا)، گاهی کلمه «غلظت» (واغلظ علیهم) اینطور کلمات ومشابه اینها درباره غضب فراوان به کار رفته است.
و چون این کلمات گاهی درباره پیغمبران و گاهی در مورد خدای متعال به کار رفته، باید بگوییم که یک غضبی داریم «غضب خوب» و یک غضبی داریم که «غضب بد» است. وقتی میگوییم خدا بر یک عده غضب میکند، غَضِبَ اللّهُ عَلَیْهِمْ (ممتحنه، ی ۶۰)، غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ (حمد، ی ۷) خوب این غضب، غضب خدای متعال است. اینکه قطعا بهترین چیز است.
یا درباره موسی یا مثلا وَذَا النُونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا (انبیاء، ی ۸۷) اینجور غضب اشکالی ندارد خیلی هم خوب است.
اما گاهی غضب، غضبی است که به آن میگوییم «خشم»، از کوره در رفتن: یک وقت آدم عصبی میشود دیگر نمیفهمد چه میگوید و چه کار میکند، کنترل خودش را از دست میدهد.
این غضب، غضب مذموم است و امام دهم علیه السلام طبق این روایت میفرماید: اگر آدم به زیر دست خودش (حالا فرض کنید یک زمانی غلام و کنیز بود) الان مثلا به همسر خودش به بچه خودش غضب کند یا رئیس به زیردست خودش غضب کند یک آقایی دارد از کسی امتحان میگیرد از آن امتحان دهنده چیزی را پرسید او درست جواب نداد این غضب میکند، در چنین مواردی غضب کردن پستی است، لوم است. انسان، خیلی آدم بدی باید باشد که به زیر دست خودش غضب کند.
کنترل خشم در قرآن
اینکه قرآن میفرماید: وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ (شوری، ی۳۷): از این آیه شریفه استفاده میشود اگر میخواهید غضب شما، خشم شما فرو بنشیند، راه آن بخشش است. یک کسی به شما فحش داد ببخشید
یک کسی به امام باقر سلام ﷲ علیه گفت: انت بقر (نعوذ بﷲ)، امام فرمود که: لا، انا باقر… امام هیچ عصبانی نشد.
کسی دیگر آمد به امام باقر علیه السلام عرض کرد که شما مادرت کنیز بوده، آشپز بوده، مادرت سیاه پوست بوده است.
امام فرمود: باشد اینها که طوری نیست. زن باید هم آشپز باشد
او گفت: مادرت فلان است و فلان است.
امام باقر فرمود: اگر واقعا مادر من اینطوری است خدا مادر مرا ببخشد اگر که اینطوری نیست و شما دروغ میگویی، خدا تو را ببخشد.
این بنده خدا گفت: یا ابن رسول ﷲ نه، مادر شما اینطوری نیست من داشتم به مادرت توهین میکردم ببینم شما چکار میکنی؟ دیدم شما اینقدر حلم داری، بردباری داری، پس شما حجت خدایی.
مسیحی بود مسلمان شد.
اذا ما غضبوا هم یغفرون: زن شما به شما توهینی کرد راه فرو نشستن خشم این است که بگویید بخشیدم
یک راهش این است که اگر ایستادهاید بنشینید، اگر نشستهاید، بایستید… عصبانی شدید بروید چایی بخورید، یک وضویی بگیرید، یک بسم ﷲ الرحمن الرحیم بگویید، اعوذ بﷲ من الشیطان الرجیم بگویید، اینها راه فرو نشاندن خشم است.
یکی از بزرگان را میگویند که یک وقت لب دجله بود دید که یک غلام سیاهی با یک زنی نشستهاند و یک جام شراب هم دستشان است میخواهند شراب بخورند.
این آدم بزرگ حالا به جای اینکه بخواهد نهی از منکر کند، ابتدا به ذهنش خطور کرد که آیا من بهترم یا اینها بهتر هستند؟ بعد هم به ذهن خودش آمد که به هر حال من که الحمدلله شراب نمیخورم، با نامحرم نشست و برخواست نمیکنم پس علی القائده من بهتر از او هستم.
در همین حین که داشت این صحنه را نگاه میکرد یک کشتی در دجله غرق شد و هفت نفر در آن کشتی بودند.
غلام سیاه که ظاهرا داشت شراب میخورد فورا در آب پرید و بنا کرد این هفت نفری که در آب غرق شدند را نجات دهد و ۶ نفر را نجات داد اما نفر هفتم را نتوانست نجات دهد
این شخص محترم هم همینطور ایستاده بود نگاه میکرد.
غلام که شش نفر را نجات داده بود آمد به او گفت: آقا تو داشتی فکر میکردی که تو بهتری یا من بهترم! … خوب حالا تو بهتری؟!
من که ۶ نفر را نجات دادم چرا تو نپریدی آن یکی را نجات بدهی؟
این خانم هم مادر من است و نامحرم نیست، شراب هم نمیخوردیم. ظرف، ظرف شراب بود اما در آن آب است داشتیم آب میخوردیم.
غلام سیاه در ادامه به آن بزرگ گفت: دین میگوید هرچه که میبینید حمل بر صحت کنید تو یک گناه بزرگ انجام دادی یک آدم جلوی چشمت غرق شد هیچ عکس العملی نشان ندادی، بعد تازه داری فکر میکنی که تو بهتر از من هستی؟!
این آدم بزرگ فهمید که خیلی اشتباه کرده گفت: آقا تو شش نفر را نجات دادی بیا من یکی را هم نجات بده آن ۶ نفر در دریا داشتند غرق میشدند من هم در دریای افکار باطل خودم دارم غرق میشوم، مرا هم نجات بده.
غلام گفت: اگر میخواهی نجات پیدا کنی راهش این است که هیچ وقت فکر نکن شما از کسی بهتری. هر کسی را هم میبینی کارش را حمل بر صحت کن.
کسی که کار مردم را حمل بر صحت کند، عصبانی نمیشود. هرکس هر چیزی گفت، هرکاری کرد اگرحمل بر صحت کردیم دیگر عصبانیت ندارد. «الکاظمین الغیظ» هم همین است.