بیانات اخلاقی استاد احمد عابدی درباره

رابطه عزت نفس و همت بلند، حفظ عزت نفس در اوج فقر و ناملایمات دنیا، ایستادگی در برابر دشمن و شناخت قیمت واقعی جان

چهارشنبه ۱۲ آذرماه ۱۴۰۴، حرم مطهر حضرت معصومه سلام ﷲ علیها

❋ ❋ ❋
  • سالروز رحلت حضرت ام‌البنین سلام ﷲ علیها و جایگاه ایشان
  • رابطه عزت نفس و همت بلند
  • حکایت جمیل بنت ناصرالدوله حمدانی
  • سخاوت بی‌نظیر و اقدامات عمرانی در مکه
  • حفظ عزت نفس در اوج فقر و ناملایمات دنیا
  • قمر بنی‌هاشم علیه السلام و تفاوت حامیان قوی و ضعیف ولایت
  • گستردگی جغرافیایی فعالیت فرزندان عباس بن عبدالمطلب
  • جعده بن هبیره؛ خواهرزاده و سرباز فداکار امیرالمؤمنین علیه السلام
  • شجاعت و درایت جعده در مأموریت‌های دشوار
  • ایستادگی در برابر دشمن و شناخت قیمت واقعی جان
❋ ❋ ❋
سالروز رحلت حضرت ام‌البنین سلام ﷲ علیها و جایگاه ایشان

بسم‌ﷲ‌الرحمن‌الرحیم. اولاً یک قولی این است که روز سیزدهم جمادی‌الآخره سالروز رحلت حضرت ام‌البنین سلام ﷲ علیها است؛ مادر قمر بنی‌هاشم سلام ﷲ علیها. من حالا درباره عظمت ایشان و بزرگواری‌شان [می‌گویم]، در کتاب رجال مامقانی نکات خیلی جالبی دارد درباره حضرت ام‌البنین.

رابطه عزت نفس و همت بلند

و اما آن بحثی که داشتیم؛ بحث درباره این بود که در اخلاق و کتاب‌های اخلاقی، بحثی دارند درباره بزرگ‌همتی و انسان‌هایی که تصمیم‌های بزرگ می‌گیرند. جلسه قبلی گفتیم که راه‌هایی هست برای علو همت، که یکی از آن راه‌ها عبارت است از عزت نفس.  کسی که عزت نفس داشته باشد، این آدم بلندهمت هم خواهد شد.  کسی که حقارت نفس داشته باشد یا برای خودش ارزش قائل نباشد، این آدم هم همت نفس پیدا نمی‌کند.

معمولاً آدم‌هایی که معتادند، آدم‌هایی که مثلاً خدای‌نکرده در خیابان عربده‌کشی می‌کنند، کسانی که برای خودشان ارزش قائل نیستند، کسی که مثلاً حرف هرزه می‌زند، فحش می‌دهد، ناسزا می‌گوید، به حریم خصوصی مردم نگاه می‌کند؛  این آدم چون برای خودش ارزش قائل نیست و عزت نفس ندارد، این آدم همت بلند هم نخواهد داشت.

حکایت جمیله حمدانیه بنت ناصرالدوله حمدانی

می‌گویند که یک خانمی بود به نام جمیل بنت ناصرالدوله حمدانی. این حمدانی‌ها یک حکومت شیعی بود در همین حلب سوریه و منطقه مثلاً دیاربکر ترکیه و کرکوک و موصل عراق؛ این‌ها همه زیر نظر این حکومت حمدانیین بود. این خانم سال ۳۶۶ رفت حج انجام بدهد.  این خانم یک آدم واقعاً بزرگی است.

می‌گویند این بنده خدا وقتی که رفت حج،  روزی ده هزار دینار خرج می‌کرد.  از موقعی که از دیاربکر حرکت کرد که برود مکه، در بین راه هر عبدی، هر کنیزی را که می‌دید می‌خرید و آزادش می‌کرد. در این مسیر که تا مکه می‌خواست برود، هر آدم پیاده‌ای را که دید که دارد پیاده می‌رود برای مکه، یک شتر به او داد که سوار بشود و سواره برود.

سخاوت بی‌نظیر و اقدامات عمرانی در مکه

پنجاه هزار دست لباس همراه خودش برد مکه، به فقرا داد. این‌قدر به مردم کمک می‌کرد که می‌گویند آن سال وقتی این خانم رفت به مکه،  هیچ‌کس دیگر در مکه فقیر نبود؛ یعنی همه ثروتمند شدند با سفر این خانم. به‌طوری که درباره‌اش می‌گویند که سفر حجی که سال ۳۶۶ این خانم انجام داد، «أَنْسَی جُودَ حاتَم»؛ دیگر مردم اصلاً این‌که درباره حاتم طایی و این‌که حاتم طایی که بوده، آن‌ها را دیگر فراموش کردند؛ از بس این خانم جود داشت. تمام مردم را در ایام حج غذا داد، به همه یخ داد؛ یخ آن زمان‌ها برف برده بودند، به همه آب یخ می‌دادند.

خلاصه این خانم جزو این حمدانی‌ها بود و حتی یک کاری این‌جوری هم کرده؛ مثلاً نمی‌دانم شاید شنیدید یا مثلاً خوانده باشید که صاحب جواهر (رضوان‌ﷲ‌علیه) یکی از کارهایی که کرد این بود که در نجف یک جوی را، یک کانالی کند صاحب جواهر -به دستور ایشان- و خرجش را داد که آب، آب فرات مثلاً بیاید داخل شهر نجف. البته کانال یک مشکلی پیدا کرد، آب هم تویش نیامد، ولی به‌هرحال یک کار عمرانی این‌جوری صاحب جواهر شروع کرد. این خانم آن سالی که رفت مکه،  یک کانالی کند که آبِ جوی تا خود شهر مکه بیاید و این‌جور آن زمان در آن بیابان‌های عربستان خیلی کار عمرانی بزرگی است.

حفظ عزت نفس در اوج فقر و ناملایمات دنیا

حالا این حرف‌ها را برای این گفتم که این خانم که مثلاً این‌قدر آدم بزرگی بود و کسی که می‌گویند حاتم طایی در برابر او اصلاً قابل ذکر نیست، یک حاکمی چهار پنج سال بعد به نام عضدالدوله آمد خواستگاری این خانم؛  این خانم هم نپذیرفت وقتی که ازدواج با عضدالدوله را نپذیرفت، آن دولت هم آمد کل اموال این زن را مصادره کرد؛ به‌طوری که این زن حتی شد فقیر سر کوچه.

آدمی که این‌همه ثروتمند بود، می‌گویند که چهارصد شتر بار طلا همراهش بود که در راه مکه خرج می‌کرد و این آدم شد فقیر سر خیابان. ولی موقعی که شد فقیر سر خیابان،  هیچ‌وقت زیر بار هیچ ذلتی نرفت، هیچ‌وقت دستش را به کسی دراز نکرد.  یعنی یک عزت نفس عجیبی داشت. بعد خود این خانم گفت که دنیا چه‌جور آدم را بالا می‌برد، دنیا آدم را پایین می‌آورد. همان چیزی که قبلاً گفته بودم؛ چند بار در قرآن هست: ﴿… عَلَیْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ…﴾  (توبه/ ۹۸) (فتح/ ۶)  که معنی‌اش این است که یعنی این دنیا مثل یک چرخ‌وفلک است؛ امروز یکی بالاست، همان که بالاست فردا پایین است، اینی هم که پایین است فردا بالاست.

این خانم حالا که از بالا آمد پایین و شد این‌جور فقیر، ولی عزت نفسش را از دست نداد. مثلاً همین حضرت ام‌البنین، و این فرزندانی که دارد، فرزندانش قمر بنی‌هاشم، بقیه برادرهایش،  واقعاً این‌ها انسان‌هایی‌اند که عزت نفس قوی دارند.  عباس عموی پیامبر، این طرفدار امیرالمؤمنین علیه السلام بوده. یک روایاتی هم هست درباره مذمت عباس و این‌که ایشان با امیرالمؤمنین علیه السلام زاویه داشته، روایت این‌جوری هم هست، ولی احتمالاً آن روایاتش احتمالاً جعلی باشد یا درست نباشد.

قمر بنی‌هاشم علیه السلام و تفاوت حامیان قوی و ضعیف ولایت

اما این روشن است که عباس و عقیل -عموی پیامبر و برادر امیرالمؤمنین- این‌ها هر دو طرفدار حضرت علی بودند ولی حضرت علی می‌فرماید من دو قوی داشتم از دست دادم، دو تا ضعیف برایم ماند.  اگر آن قوی‌ها بودند حکومت را از دست من نمی‌گرفتند؛ یعنی یکی جعفر طیار و یکی هم جناب حمزه سیدالشهدا. آن‌ها دو تا قوی بودند و اگر این دو نفر زنده بودند نمی‌گذاشتند که راه خلافت این‌جور غصب بشود و امیرالمؤمنین(ع) را خانه‌نشین بکنند. ولی این دو تا ضعیف ماندند، این دو تا ضعیف هم خیلی کاری ازشان برنمی‌آمد.

گستردگی جغرافیایی فعالیت فرزندان عباس بن عبدالمطلب

و حالا همین‌هایی که ضعیف‌اند، همین این‌ها را ما اگر ما باشیم امروز این‌ها را خیلی آدم‌های بزرگی می‌دانیم. مثلاً فرض کنید همین عباس عموی پیامبر، چند تا بچه دارد.  قبر بچه‌های عباس عموی پیامبر، یکی‌شان در سمرقند است -قثم بن عباس- در سمرقند است قبرش. یکی دیگر از بچه‌های عباس قبرش در آفریقاست.  ببینید آن‌ور دنیا، این‌ور دنیا. یکی قبرش در طائف است، یکی قبرش در یمن است، یکی قبرش در مدینه است، یکی قبرش در مکه است. این‌که این‌قدر بچه‌هایش… معروف هم هست می‌گویند که هیچ‌کس فاصله قبر فرزندانش مثل فاصله قبر فرزندان جناب عباس نیست.

اما این معنی‌اش این است که در آن زمان که این‌قدر رفت‌وآمد سخت بود،  این‌ها هی این‌طرف و آن‌طرف دنبال کشورگشایی و دنبال حکومت و این چیزها بودند.  یعنی با این‌که این چیزها را ما در ظاهر می‌گوییم آدم‌های همت‌بلند که مثلاً از مدینه بلند شود برود تا سمرقند، از مدینه یکی بلند شود برود آفریقا، ولی تازه این‌ها را امیرالمؤمنین علیه السلام این‌ها را ضعیف می‌شمارد؛ این‌ها را تازه می‌گوید کم است.

جعده بن هبیره؛ خواهرزاده و سرباز فداکار امیرالمؤمنین علیه السلام

یعنی همت بلند باید بیشتر از این همت داشت. مثلاً همت بلند مثل این است که امیرالمؤمنین علیه السلام یک پسرخواهر دارد به نام جعده بن هبیره. امیرالمؤمنین یک خواهری داشت به نام ام‌هانی، این که معراج رسول خدا صلی ﷲ علیه و آله از خانه ام‌هانی بوده دیگر. این ام‌هانی خواهر امیرالمؤمنین است، هم از نظر مادر، هم از پدر؛ یعنی خواهر تنی امیرالمؤمنین علیه السلام است، هم از پدر و هم از مادر. این ام‌هانی بچه‌ای دارد به نام جعده بن هبیره. هبیره اسم پدرش است، اسم شوهر آن ام‌هانی. امیرالمؤمنین علیه السلام دایی این جعده حساب می‌شود.  این جعده پسرخواهر امیرالمؤمنین است و داماد امیرالمؤمنین هم هست. حضرت علی علیه السلام یک دختری داشته به نام ام‌الحسن، این ام‌الحسن دختر امیرالمؤمنین با این جعده ازدواج کرده.

این جعده کسی است که گاهی امیرالمؤمنین علیه السلام که نماز نمی‌توانست تشریف بیاورد،  این جعده را می‌فرستاد به‌عنوان امام جماعت، جای امیرالمؤمنین این نماز می‌خواند.  حتی گفتند که در آن ضربت خوردن امیرالمؤمنین علیه السلام هم حالا آن لحظه که امیرالمؤمنین ضربت خورد امام مجتبی علیه السلام نماز را ادامه داد تمام کرد، ولی آن یکی دو روز -یعنی روز بیستم ماه رمضان- این آقای جعده جای امیرالمؤمنین نماز می‌خواند؛ یعنی جای دایی خودش نماز می‌خواند.

شجاعت و درایت جعده در مأموریت‌های دشوار

حالا مقصودم این است که این جعده یک آدم بسیار بسیار شجاعی است، بسیار آدم باسوادی هم بوده، یعنی درباره‌اش می‌گویند آدم فقیه بود.  امیرالمؤمنین علیه السلام در جنگ‌ها آن جاهایی که مشکل پیدا می‌کرد، جعده را می‌فرستاد. وقتی که در خراسان، بعضی جاهای خراسان فتح… این خراسان هم که می‌گوییم یعنی مثلاً سمرقند و ازبکستانِ حالا، آن‌جاها. مثلاً ازبکستان، آن‌جاها امیرالمؤمنین علیه السلام می‌خواست یک کسی را بفرستد که این مناطق را فتح بکند، بعد فاصله آن‌جاها هم با کوفه که امیرالمؤمنین علیه السلام است خیلی فاصله زیاد بود؛ باید یک کسی را می‌فرستاد که خودش بتواند تصمیم بگیرد و تصمیمش هم عین تصمیم‌های امیرالمؤمنین علیه السلام باشد.  این‌جور کسی را امیرالمؤمنین همین جعده را می‌فرستاد برای این‌جور کارها.

ایستادگی در برابر دشمن و شناخت قیمت واقعی جان

این‌طور آدم‌ها آدم‌های دارای همت‌بلندند که بلند می‌شود می‌رود آن‌جا که شاید آن زمان یک سال، دو سال راه بوده از کوفه تا آن‌جا رفتن. این‌جور افراد -بعد شرح‌حالش را یک وقت بخوانید- این آقای جعده مثلاً کسی است که در برابر معاویه چه‌جور می‌ایستاد، چه‌جور در برابر معاویه سخنرانی می‌کرد. وقتی معاویه گفت که می‌کشمت، گفت که شمشیری که برای کشتن تو آماده کرده‌ایم از ولادت ما با ما همراه است؛ یعنی این‌جور در برابر معاویه می‌ایستاد.

جعده یک آدمی بود دارای عزت نفس، ارزش قائل بود برای خودش، همین که در روایات هست؛  خداوند ثمره یا قیمت جان شما را بهشت قرار داده، خودتان را به کمتر از بهشت نفروشید.  این عزت نفس که آدم برای جان خودش قیمت قائل باشد و قیمت بالا، آن قیمت هم رضای خدا باشد، بهشت باشد.  این‌جور آدمی، آدمی که آن‌وقت اهل همت بلند می‌شود، این آدم تصمیم‌های کوچک نمی‌گیرد، در هر کاری وارد بشود آن بالاترین درجه را می‌بیند.

ان‌شاءﷲ که خداوند به همه عزت نفس بدهد؛ چیزی که از مهم‌ترین ویژگی‌های خاندان عصمت و طهارت است،  نُفُوسٌ أَبِیَّةٌ.  و صلی‌ﷲ علی محمد و آله الطاهرین.

چکیده نکات مهم:
  • عزت نفس (احساس ارزشمندی) یکی از مهم‌ترین عوامل دستیابی به همت بلند است.
  • داستان «جمیل بنت ناصرالدوله» نشان می‌دهد که ثروت و فقر دنیوی ناپایدار است، اما عزت نفس باید در هر شرایطی حفظ شود.
  • دنیا همچون چرخ‌وفلکی است که جایگاه انسان‌ها در آن دائماً در حال تغییر است (دائرة السوء).
  • از منظر امیرالمؤمنین علیه السلام، حمزه و جعفر طیار حامیان «قوی» بودند که اگر می‌ماندند مسیر خلافت تغییر می‌کرد، اما عباس و عقیل حامیان «ضعیف» بودند.
  • صرفِ کشورگشایی یا سفر به نقاط دوردست (مانند پراکندگی فرزندان عباس در سمرقند و آفریقا) به معنای همت بلندِ مورد تایید امیرالمؤمنین علیه السلام نیست.
  • «جعده بن هبیره» خواهرزاده و داماد حضرت علی علیه السلام نمونه‌ای از انسان همت‌بلند، فقیه و شجاع بود که به نیابت از امام در جنگ‌ها و نمازها شرکت می‌کرد.
  • قیمت واقعی جان انسان بهشت است و عزت نفس واقعی یعنی انسان خود را به کمتر از رضای خدا نفروشد.