بیانات اخلاقی استاد احمد عابدی درباره
رفتار برادرانه (جلسه دوم)
احترام به دیگران و آثار و کارهای ایشان، احترام به عالمان و بزرگان، احترام به مردم فلسطین و غزه و حمایت از آنها
چهارشنبه ۱۶ مهرماه ۱۴۰۴، حرم مطهر حضرت معصومه سلام ﷲ علیها
توصیه پیامبر صلی ﷲ علیه و آله بر برادری بین مومنین
- حقارت توهین کننده به دیگران
- احترام به دیگران و آثار و کارهای ایشان
- احترام به عالمان و بزرگان
- احترام احمد بن اسحاق به مخالف اسلام به توصیه امام
- احترام به مردم فلسطین و غزه و حمایت از آنها
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيمِ
رسول خدا صلیﷲ علیه و آله طبق روایت مشهور فرمودهاند که «کونوا عبادِ ﷲ إخوانا»، یعنی بندگان خدا باید با یکدیگر چون برادر رفتار کنند، دوستی بورزند و احترام دیگران را حفظ نمایند.
مضمون حکمتآمیزی که میگوید: «بزرگش نخوانند اهل خرد که نام بزرگان به زشتی برد» یادآور این حقیقت است که توهینکننده در واقع خُردی خود را آشکار میسازد؛ زیرا انسان بزرگ و صاحب عظمت به تحقیر دیگران روی نمیآورد.
اگر بزرگان را بزرگ بدانیم و با بزرگی با آنان رفتار کنیم، در همان اندازه بزرگ خواهیم شد، وگرنه کوچک شمردن دیگران نشانه تنگنظری است. کسی که پیوسته ادعا کند «این مطلب را فقط من فهمیدهام» یا در مدت کوتاهی بارها از «من» سخن بگوید، میکوشد خود را بزرگ جلوه دهد و دیگران را کوچک سازد؛ در حالی که چنین رفتاری نشانه کوچکی اوست و دیگران را بزرگتر مینمایاند. متون اخلاقی فراوانی در اینباره وجود دارد.
اگر میخواهیم پزشکی که به او مراجعه میکنیم با دقت معاینه و درمانمان کند، باید احترام او را نگاه داریم؛ تفاوتی نمیکند آن پزشک مسلمان باشد یا نباشد، نماز بخواند یا نخواند. احترام متقابل زمینه خیر و منفعت را فراهم میکند.
همین قاعده در دیگر عرصهها نیز جاری است: در کلاس درس، محیط کار، مطالعه، نگارش و سخنرانی. نباید منبری را بیارزش شمرد، حتی اگر محتوای آن در حد انتظار ما نباشد؛ همان مقدار نیز در جای خود ارزشمند است.
برای نمونه، اگر کسی هنر صحافی قرآن را میداند و میتواند آن را زیبا و تمیز جلد کند، باید ارزش کارش را شناخت؛ این مهارت نه تنها بد نیست، بلکه بسیار ستودنی است. دیگری ممکن است خوشنویسی قرآن را بداند یا صرفاً تلاوت نیکو داشته باشد، یا توان ترجمه و تفسیر را داشته باشد. هر یک از این تواناییها در جای خود ارزشمند است و نباید توقع داشت همه افراد همان کاری را انجام دهند که ما آن را برتر میپنداریم.
اگر کتاب صرف و نحو سیوطی را میخوانی یا متطول تفتازانی را مطالعه میکنی، گرچه نویسندگان آن از علمای اهل سنتاند، اما احترام به آنان واجب است؛ چرا که فهم و بهرهمندی از علم هر عالمی، بیتوجه به مذهب او، نیازمند احترام به شخصیت و اثر اوست. احترام، مقدمهای است برای دریافت صحیح دانش.
روایت معروفی نیز وجود دارد: احمد بن اسحاق قمی، که اهل سرپل ذهاب بود، از سوی امام حسن عسکری علیهالسلام مأمور شد به دیدار عالمی برود که کتابی در نقد قرآن نوشته بود و به او پاسخ دهد. امام دستور داد در عین نقد، احترام آن عالم حفظ شود. احمد بن اسحاق عرض کرد: «او کتابی علیه قرآن نوشته است. آیا باید احترامش کنم؟» امام فرمودند: «احترامش کن؛ نه به سبب رفتارش، بلکه چون عالم است.» احمد بن اسحاق پس از رعایت احترام، با تعجب آن عالم روبهرو شد که گفت: «اولین مسلمانی هستی که با وجود کتاب من، احترامم را نگاه داشتهای.» احمد بن اسحاق توضیح داد که به دستور امام خویش چنین کرده است. آن عالم پرسید: «آیا امام تو با اطلاع از تألیف من نیز دستور به احترام داده است؟» پاسخ مثبت بود و همین رفتار سبب مسلمان شدن او شد. این روایت نشان میدهد احترامی که به عالم نواخته شد به دلیل علمش بود، نه به سبب نوشته ناصوابش.
در هر جایگاه انسانی، خواه استاد، خواه شاگرد، احترام متقابل ضروری است. حتی شاگرد ممکن است در برخی زمینهها دانشی داشته باشد که استاد از آن بیبهره است، و اگر هیچ مهارتی هم نداشته باشد، شأن انسانی او اقتضا میکند حرمتش حفظ شود. زن، کودک، سالمند، راننده، کارگر شهرداری و هر انسان دیگری صاحب کرامت است و باید به شخصیت، شغل و خواستههایش احترام گذاشت. این همان معنای برادری است که پیامبر اکرم صلیﷲ علیه و آله به آن سفارش فرمودهاند.
نمونهای روشن از انسانهای شریف را در میان مردم فلسطین میتوان دید. صرف نظر از دین، مذهب و اعتقادات، آنان انسانهایی با عزت نفس مثالزدنی هستند. در شرایطی که بسیاری حاضرند برای دریافت تابعیت یا امکانات از وطن خود دور شوند، این افراد با وجود دریافت پیشنهادهای متعدد برای مهاجرت، سرزمین خود را ترک نمیکنند تا در برابر اشغال بایستند؛ هر روز دهها شهید میدهند و از خاک و هویت خویش دفاع میکنند. چنین مردمی شایسته احترام و حمایتاند و وظیفه جمعی دفاع از مظلومان، که پیامبر نیز بر آن تأکید کردهاند، اقتضا میکند با تمام توان، حتی بهصورت زبانی و قلمی، پشتیبان آنان باشیم.
در سوی دیگر، اشغالگران صهیونیست مرتکب جنایات آشکار میشوند. گروهی نیز در ظاهر، اسرائیل را محکوم میکنند تا چهره یهودیت را تطهیر نمایند، اما در واقع از صهیونیسم حمایت میکنند. جنایتهای اسرائیل، چهره این جریان را رسوا کرده است و تلاش برای جدا نشان دادن آن از تعالیم تحریفشده، در بسیاری موارد نوعی فریب است. دین الهی حضرت موسی علیهالسلام، عاری از جنایت است، ولی رفتار کنونی مبتنی بر نژادپرستی و آموزههایی است که در متون تحریفشده وجود دارد.
مسؤولیت هر انسان، چه مسلمان و چه غیرمسلمان، حمایت از مردم فلسطین و مقاومت در برابر توسعهطلبی صهیونیستهاست.
بنده هم با یمنیها و هم با فلسطینی ها کار کردم، واقعا مردم فلسطین انسانهایی قانع و باهوش هستند، و خوبیهای زیادی دارند
اکنون مثلاً کاروان صمود و اقداماتی که برای حمایت از آنها صورت گرفته، خوب بود، که لااقل از جانب ما هم عدهای در این امور شرکت داشتند.
مردم غزه در حال شهید شدن هستند؛ اگر اکنون آنها رها شوند، بیتردید فردا اسرائیل به سراغ لبنان خواهد رفت، پس از آن سوریه، سپس اردن و در ادامه نوبت عراق و ایران خواهد شد. این خطر زنجیرهای نشان میدهد که بیتفاوتی امروز میتواند پیامدهای منطقهای و فرامنطقهای جدی بهبار آورد.
این صهیونیستها به هیچچیز قانع نیستند. حتی آن «اسرائیل بزرگ» که میگویند تا نصف عربستان جزء طرح اسرائیل بزرگ است، اما به اسرائیل بزرگ هم اکتفا نخواهند کرد. بهترین شاهد این ادعا که میگویند تا عراق، خوزستان و ایران را میخواهند، اینکه به این اکتفا نمیکنند، این است که در پاکستان، سر مرز چین، اسرائیل اکنون دارد زمین میخرد و صهیونیستها را به آنجا هم میآورد. این که در سر مرز چین و پاکستان چنین اتفاقی میافتد، شاهد این است که اینها حتی به همان اسرائیل بزرگ که میگویند نیز اکتفا نخواهند کرد.
وظیفه هر انسانی، مسلمان باشد یا غیرمسلمان، این است که از فلسطین و مردم آن در برابر اینها حمایت کند. یکی از انواع اخوتی که پیامبر اکرم (صلیﷲ علیه و آله) دستور داده و فرموده، این است که حمایت همهجانبه حتی اگر حمایت زبانی باشد، حتی اگر حمایت با گفتار و نوشتار باشد از این مردم مظلوم انجام شود.
انشاءﷲ خداوند هر چه زودتر آن روزی را برساند که قدس آزاد شود و این صهیونیستها نابود شوند.